-
قدیر خم
جمعه 10 مهر 1394 19:26
صدای کیست چنین دلپذیر میآید؟ کدام چشمه به این گرمسیر میآید؟ صدای کیست که این گونه روشن و گیراست؟ که بود و کیست که از این مسیر میآید؟ چه گفته است مگر جبرییل با احمد؟ صدای کاتب و کلک دبیر میآید خبر به روشنی روز در فضا پیچید خبر دهید:کسی دستگیر میآید کسی بزرگتر از آسمان و هر چه در اوست به دستگیری طفل صغیر میآید...
-
کی رفتهای زدل که تمنا کنم تو را
دوشنبه 6 مهر 1394 18:12
کی رفتهای زدل که تمنا کنم تو را کی بودهای نهفته که پیدا کنم تو را غیبت نکردهای که شوم طالب حضور پنهان نگشتهای که هویدا کنم تو را با صد هزار جلوه برون آمدی که من با صد هزار دیده تماشا کنم تو را چشمم به صد مجاهده آیینهساز شد تا من به یک مشاهده شیدا کنم تو را بالای خود در آینهٔ چشم من ببین تا با خبر زعالم بالا کنم...
-
رو به غروب
جمعه 3 مهر 1394 13:44
ریخته سرخ غروب جابهجا بر سر سنگ کوه خاموش است میخروشد رود مانده در دامن دشت خرمنی رنگ کبود سایه آمیخته با سایه سنگ با سنگ گرفته پیوند روز فرسوده به ره میگذرد جلوهگر آمده در چشمانش نقش اندوه پی یک لبخند جغد بر کنگرهها میخواند لاشخورها سنگین از هوا تکتک آیند فرود لاشهای مانده به دشت کنده منقار ز جا چشمانش زیر...
-
خوش نشینان ساحل بدانند...
سهشنبه 31 شهریور 1394 23:56
خوشنشینان ساحل بدانند موج این بحر را رامشی نیست دل به امید رامش نبندند بحر را ذوق آسایشی نیست تا که دریاست دریا به جوش است شورش و موج و گرداب دارد هرگز از بحر جوشان نجویید آن زبونی که مرداب دارد ما نهنگیم و خیل نهنگان بستر از موج توفنده دارند این سرود نهنگان دریاست بحر را موجها زنده دارند ما نهنگیم و هر جا نهنگ است...
-
[ بدون عنوان ]
سهشنبه 31 شهریور 1394 23:44
بی تو شکوفه های سحر وا نمی شود / بازآ که شب بدون تو فردا نمی شود قفل دری که بین من و دست های توست / در غایت سیاهی شب وا نمی شود ورد من است نام تو، هرچند گفته اند : / شیرین دهن، به گفتن حلوا نمی شود عشق من و تو قصه تلخ مصیبت است / می خواهم از تو بگسلم اما نمی شود ای مرگ همتی که دلِ دردمندِ من / دیگر به هیچ روی مداوا...